در ماه رجب هستیم و پس از آن نوبت ماههای شعبان و رمضان میرسد؛ سه ماهی که بهار عبادت به شمار میآیند.
روایات متعددی درباره بافضیلتترین اعمال در این ماهها آمده است؛ برخی روایات بر فضیلت زیارت تأکید دارند، برخی بر قرائت قرآن، گروهی روایات روزه داشتن را توصیه میکند و بخش دیگر مناجات و شبزندهداری را مغتنم میشمارند و تردیدی نیست که همه این اعمال در روزهای عادی سال بافضیلتند و صد البته در این سه ماه، اجر بیشتری را برای عامل به آنها به همراه میآورند.
اما پرسش اینجاست که چه کاری، به ویژه برای مسئولان و مقامات کشور، افضل اعمال و عبادات است؟ در خطبه مشهور پیامبر اکرم(ص) در آستانه فرا رسیدن ماه رمضان، ایشان در پاسخ به پرسش علی(ع)، افضل اعمال را تقوی و پرهیز از گناه بیان فرمودند.
اگر بنا بر این حدیث نبوی، بپذیریم که اشرف و افضل اعمال، گناه نکردن است، پس باید بافضیلتترین عمل برای مسئولان و نیز پرهیز از گناه باشد و طبیعتا پرهیز از گناهانی که بیشترین ابتلا را میان مسئولان دارد، از فضیلت بیشتری در این میان برخوردار است.
برخلاف تبلیغات و شایعات رواجیافته در میان جامعه، گناهانی چون دزدی، شهوترانی، اختلاس و ... شیوع کمتری در میان مسئولان و مقامات دارد و شاید بتوان گفت، بیشترین گناهی که مسئولان کشور به آن مبتلا هستند، از ناحیه زبان است و این در میان صفت رذیله دروغگویی، سرآمد همه گناهان زبانی است که متأسفانه در جامعه ریشه گرفته، اما در سالهای اخیر در فرهنگ برخی مسئولان کشور، رسوب بیشتری یافته است.
ارایه آمار دروغ، گزارشهای کذب، اطلاعات نادرست، دستاوردهای غیرواقعی، گوشهای از دروغهایی هستند که گوشهای ما به شنیدن آن و بعضا از تریبونهای رسمی عادت کرده و آنچه به آن افزوده شده، دروغهایی است که به رقبا و منتقدان نسبت داده میشود تا برخی از این مسئولان ضعف خود را بپوشانند و خویش را بهتر از رقیب نشان دهند.
به راستی، کسانی که ترویجدهنده اینگونه دروغگویی و اتهامسازی هستند و خویش را منتسب به لباس اصولگرایی نیز میدانند، با چه توجیه شرعی و اخلاقی، از ابزار دروغ برای حفظ قدرت خود و گسترش آن بهره میبرند؛ هرچند این کمال سادهلوحی است که بپنداریم دروغگویی در درازمدت، میتواند محبوبیت و مقبولیت را برای ما به ارمغان آورد.
همچنین گسترش فرهنگ دروغگویی در میان برخی مسئولان، باعث شده تا این رویه همچون بیماری تقریبا فراگیر به لایههای پایینتر منتقل شود و به آنجا رسد که میبینیم و طبعا گاه مدیران پاییندست در دروغگویی اغراق بر یکدیگر پیشی میگیرند. حاشا کردن واقعیتهای عینی نیز جلوه دیگری از بیماری دروغگویی در میان این دسته مسئولان است که روز به روز دیوار آن بلندتر میشود.
اما آیا این مسئولان بدان اندیشیدهاند که نتیجه اصلی این روند که نوعی مسابقه دروغگویی است، به کجا میانجامد؟ آیا این انکارشدنی است که سلب اعتماد عمومی به مسئولان و روی آوردن به دیگر مراجع و منابع، سرنوشت محتوم و گریزناپذیر این رفتارها با مردم است؟ چرا اجازه میدهیم برخی آنگونه بر سبیل دروغ ترکتازی کنند که در موقع نیاز، نتوانیم اعتماد عمومی جامعه را به دست آورده و مردم را به پذیرش سخنانمان قانع کنیم و مردم، مهر چوپان دروغگو بر پیشانی برخی مسئولانشان بکوبند.
خطرناکتر آن است که دروغگویی و اتهامسازی به عادت روزمره این افراد و رسانههای حامیشان تبدیل شود و گوینده هر نقد و نظری را که به مذاق صاحبان قدرت خوش نیاید، با انبانی از تهمت و افترا پاسخ دهند که برای دیدن این عادت ناپسند، کافی است روزانه به اخبار برخی رسانههای رسمی، یا صفحات روزنامههای هوادار یا پایگاههای خبری حامی مراجعه کنید، قطعا از میان انواع دروغهای ارایهشده، ادعایی خواهد بود که حتی با میزان اطلاعات متوسط، نادرستی آن ثابت شود.
بنابراین، اگر این گروه از مسئولان در اندیشه بقا و تداوم قدرت هستند، باید بدانند در جهان امروز که بخش عمده اقتدار و توانمندی نظامها در قدرت رسانهای آنان نهفته است و رکن اصلی نفوذ رسانهای نیز اعتبار و اعتماد مخاطبان به صداقت و صحت اطلاعات رسانهای است، دروغسازی و طرح سخنان بیپایه، تیشه بر ریشه نه تنها خود که نظام زدن است.
و اگر غبار این آوار دروغ، هنوز منفذ قلبها را نبسته، این گروه از مسئولان و هوادارانشان بدانند که در دنیا هیچ چیز، ارزش به حراج گذاشتن گوهر صلاح و صداقت وجود را ندارد و بهرهجویی از فرصت مغتنم ماه رجب، این را اقتضا میکند که برای ترک عادت زشت و اعتیاد به دروغگویی، سکوت اختیار کنند.
«اللهم اجعل عاقبه امورنا خیرا»
سیدعلی حسینی
|